فروشنده از المانهای متعددی استفاده کرده است که خود گویای پیام اصلی در فیلم می باشد. ریتم تند و پرتلاطم فیلم در ابتدا سخن از بحرانی در پیش رو دارد. ترکهای بالای تخت، بوی گاز و تنفس خطر آلود آن در فضا و آسیب ساخت و ساز خانه همسایه که تخریب خانه قهرمان فیلم را بهمراه دارد همه سخن از معظلات متعدد عصر جدید و دنیای امروز دارد. در پرده های بعدی نگاه شک آلود و ناامن افراد در جامعه و بی اعتمادی حاکم در روابط اجتماعی در ماشین که نمونه ای کوچک از جامعه ماست و اهالی آپارتمان که نمونه ای از افکار خانواده ها می باشد نیز غنای این ناامنی را روشن میسازد. نگاه عشق و محبت آرام آرام جای خود دا به ترس و احساس گناه و در ادامه به شک در وجود نقش اول فیلم تبدیل میشود. دنیای نمایش و پرده های نمایش نیز خود گویای مکملی بر پیام اصلی فیلم است.
ترانه علیدوستی با هنرنمایی خود در ایفای نقش توانسته علایم بروز یک تروما را بخوبی نشان دهد و شهاب حسینی نیز مثل همیشه بسیار با ظرافت عدم دانش و اطلاعات افراد جامعه را در خصوص برخورد با چنین بیمارانی نشان میدهد.در خاطر ماندن بخشهایی از حادثه و فراموشی بخشهایی از آن ، حس دو گانه ترس و گناه، خشم و جلب توجه، بازگشت صحنه ها و تصاویر آزادهنده و بر هم خوردن عملکرد شغلی، اجتماعی، خانوادگی و عاطفی در فیلم به نمایش گذاشته شده است. هرچند که با توجه به سانسور بودن موضوع فیلم امکان پرداختن مناسب به آن نبوده است.